خنده حلال

ساخت وبلاگ
یارو وارد كابين خلبان شد و گفت: زود برو فرانسه. خلبان نگاهي كرد و گفت: ولي تو كه اسلحه نداري. یارو گفت: خاك برسرتون، شما هميشه بايد اسلحه بالاي سرتون باشه، 

یارو از یکی می پرسه ساعت چنده ؟ می گه ۹ شب ! می گه یعنی چی از صبح تا حالا هرکسی یه چیزی می گه !!!معلم عزیز
معلم اظیذم عض عین که بح من خاندن و نوشطن عاموخطی حظار دفه شکرط کردم!

معلم: آخرين دنداني كه در مي آيد چه دنداني است؟ شاگرد: دندان مصنوعي است


هواپیما داشت سقوط می کرد. همه داشتن جیغ میزدن به جز یک نفرازش ميپرسن: تو چرا ساکتی؟
میگه: مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه


 کچله ميره سلموني،  همه میخندن، ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم!


یارو يك سكه ميندازه هوا، شير مياد، فرار ميكنه!!


یارو رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داري؟ ميگه: آره، خاموشش كردم!!!


از یارو می پرسن دو دوتا چند تا می شه ؟ 
می گه : چهار تا. چهار تا گردو بهش جایزه می دن . فرداش می یان می پرسن : دو دوتا چند تا می شه؟ می گه : یک گونی!!!!


به یارو می گن نظرت راجع به ساندویچ چیه ؟ می گه: همون که آخرش مزه ی کاغذ می ده؟


یه روز یه گنجشک با یه موتوری تصادف می کنه بی هوش می شه ، وقتی به هوش می یاد می بینه تو قفسه ، می زنه تو سرش و می گه: بیچاره شدم موتوریه مُرد!!


یارو از دوستش پرسید: تو کجا بدنیا اومدی؟ میگه: تو بی مارستان. یارو می گه: وای ، مگه مریض بودی؟


مامور پمپ بنزین :آهای مرتیکه چرا داری تو پمپ بنزین سیگار میکشی ... !
یارو : برو بابا - من جلو بابامم سیگار میکشم !


یارو زنگ ميزنه اداره هواشناسي ميگه آقا دستتون درد نكنه امروز هوا خيلي خوب بود.


از یارور می پرسن : سخت ترین کار چیه ؟ میگه: پر کردن نمکدون. می گن: چرا ؟ می گه: چون سوراخ هاش خیلی ریزه!!


  پرستار به دکتر جراح : آقای دکتر مریضی که دیروز عملش کردی ، قیچی و پنس در شکمش جا مانده است!  دکتر : زود باش تا نمرده ، پول قیچی و پنس رو ازش بگیر !


همیشه فکر میکردم هوا مجانیه تا اینکه یه بسته چیپس خریدم!


رئیس خجالت نمیکشی تو اداره داری جدول حل میکنی

کارمند چکار کنیم قربان این سر و صدا ماشینا که نمیزاره آدم بخوابه


یارور دستش شكسته بوده ، از دكتر می ‌پرسه : بعد از اينكه گچ دستمو باز كردم می ‌تونم ويلن بزنم ؟ دكتر می ‌گه : بله می ‌تونيد .  می ‌گه : آخ چه خوب شد چون قبلا نمی ‌تونستم !


پدر: آره پسرم دروغ کار بدیه پسرم ما اندازه تو بودیم دروغ نمی گفتیم .

پسر: خب بابا جون میشه بگی دقیقا دروغگویی رو از چه سنی شروع کردید


به یارو میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟ میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما

منتظرم برگرده ببینم چی میشه !


یارو از باباش میپرسه ، بهترین پسرِ دنیا رو داشتن چه حسیه؟

گفت نمیدونم برو از مادر بزرگت بپرس!


برچسب‌ها: خنده حلال, جوک, لطیفه, طنز, حایت خنده دار

همه چیز از همه جا در جام جهان بین...
ما را در سایت همه چیز از همه جا در جام جهان بین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2jamejahanbin4 بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 13:18